سالهاست /برایت
فقط سلام مینویسم
اما میدانم
زندانبانان
نامهها را از اطلاعات مهم
پاک میکنند.
سید ضیاء الدین شفیعی
سلام
جلسه ی شعر دوستانه ی ورامین ۲۶/۲/۱۳۹۰
خبرهفته:
نشست ماهانه کانون شعر ما...چهارشنبه ها
چهارشنبه ۴ خرداد ماه۱۳۹۰
فرهنگسرای رازی ورامین
ساعت ۵ عصر
حاضرین هفته:
خانم ها:فائزه عامری،فاطمه اردستانی،صباکمالی،مینا انصاری
زینب سالاری،ملیحه ملکی،خانم پالیزوان، صدیقه مرادزاده
شادی دالوند،سیده شهره حقدوست،خانم جوانمهری
پروین فرج الهی،سرکار خانم مصلحی،فرزانه همت
آقایان:یاسین لرنی،محمدرضا دارایی، منوچهرسوری،کامران شیخی
سیامک میکائیلی،مجید مه آبادی،هاشم شیرزاد،سینا قشقایی
سید ایمان موسوی،یونس شیرکوند،علی طباطبایی
و مجید ابی ابراهیمی
نمونه شعرهای هفته:
۱
ضیافت دوگرسنه
با تکه ای گوشت:
عشق
یکی سهمش را به سگ سیاه
دیگری به بچه گربه ی کور!
۲
طعمه دید
معلق ماند
میان گفتگو وگرسنگی
عنکبوتی که از فرط تنهایی
می تنید تارهایش را!
سید علی طباطبایی
کسی حرف سفالم را نفهمید
زبان شعر لالم را نفهمید
کسی در قعر گودال غریبی
بلندای خیالم را نفهمید
نمک برزخم من پاشید اما
دلیل زخم بالم را نفهمید
زن کولی به خود پیچید اما
خطوط گنگ فالم را نفهمید
خدا در کوره ی غم آتشم زد
ولی خاک سفالم را نفهمید
منوچهر سوری
سکوت حکم فرماست
کاش می توانستی /لحظه ای صدایت را بلند کنی
دستانت را در هوا بچرخانی
کاش می توانستی/ حرفت را به او بفهمانی
صداها را نمی شنوی/لب خوانی می کنی
کاش می توانستی/خودت را ثابت کنی
زینب سالاری
روز تولد تو بود و
به او فکر می کردم
به او که هر لحظه در من حرف می زند
به او که در من به جای تو ...
به جای تو
دوستت دارم می گفت
مجید مه آبادی
می توانست درختی باشد
که درخاک ریشه دوانده است
ودر رهاترین بادها آغوش می گشاید.
می توانست رودی باشد
که تا دورترین اقیانوس گمنام
پیش می رود.
کجای جهان خالی بود
که مرا آفرید؟
صدیقه مرادزاده از مجموعه ی *شبیه باد*
هرچند که از قافیه ها بی خبرم
از باب تفعل وتفاعل به درم
یک لحظه برون نمی روی از دل من
درکوچه ی خاطرات تو دربه درم
کامران شیخی
مژده ای دل که سبک بال وسحر خیز شدی
هم ره وهمسفر یار دل انگیز شدی
توشدی حلقه به کوی وحرم آن سی مرغ
توحریف جگر دیو دهان تیز شدی
یاسین لرنی (تقریبا اولین شعری ست که ازایشان میشنویم)