ما مشغول گفتگوی گل وسلام وآینه بودیم
که شبی دریا خواب دریا رادید
که شبی آب آمد واز سرگریه گذشت.
حالا دعاتان مستجاب و
تعبیر خوابتان به خیر!
سید علی صالحی(ازمجموعه ی سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه وهشت)
جلسه ی شعر دوستانه ی ورامین ۹/۳/۱۳۹۰
حاضرین هفته:
خانم ها:مینا انصاری، هدا لرنی،فاطمه لرنی،خانم جوانمهری
خانم سرهنگی،سمانه دانایی،ملیحه ملکی،خانم پالیزبان
شادی دالوند،خانم مهریزی،زهرا سیری،فاطمه اردستانی
آقایان: سیدایمان موسوی،یونس شیرکوند،سیامک میکائیلی
سیدعلی طباطبایی،مجید مه آبادی،کاظم سراج،منوچهر سوری
مهدی کمیزی،مجید ابی ابراهیمی،علیرضا حیدری،یاسین لرنی
پیوندخبرهای هفته:
به روز شدن وبلاگ کانون شعر ما...چهارشنبه ها(محمد تقی قشقایی)
چهارمین دوره جایزه شعر زنان ایران؛ خورشید
نمونه شعرهای هفته:
پیوسته اگر کنار من می ماندی
غم را زحریم سینه ام می راندی
هرشب غزلی برای تو می گویم
ای کاش که تو شعر مرا می خواندی
***
با عشق تو درکنار تو می مانم
غم را ز حریم سینه ات می رانم
در خلوتی از صداقت ولطف وصفا
هر شب غزلی برای تو میخوانم
کاظم سراج فیروزکوهی
شیفته ومبهوت گل ها
سرمست وشاداب
خود را به گلبرگ ها می کوبید!
زنبوری که بازیچه ی دست نقاش بود.!
سیامک میکائیلی
حرفی نمی زنی به نظر نوبت من است
با من بگو بگو چه خبر؟ نوبت من است؟!
ساعت اگرچه عقربه اش روی زنگ نیست
وقتش رسیده مرد خطر نوبت من است
من خسته از منی که به من تکیه می کند
نوبت میان هر دو نفر، نوبت من است
درجنگ تن به تن به تتن تن تتن تتن
تن ها وخسته سینه سپر نوبت من است
وقتی غزل به غربت شاعر شنیدنی ست
من راضی ام برای سفر... نوبت من است.
مجید مه آبادی
۱
شب باکره
در کسوف وبی ستارگی
دلباخت
به کورسوی چراغ
۲
چاقو کشند
وچه وحشیانه
میزنندو
میروند
دقایق
سید علی طباطبایی
انگشتر تو برای انگشتم بس
یکبار اگر گشوده شد مشتم بس
آنقدر نگو بیا کمی عاشق شو
یکبار شدم برای هفت پشتم بس
منوچهر سوری